سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت انسان ها در توجه های آنهاست. در اینکه در نقاط حساس زندگی نگاهشان به کجاست. در سختی ها و فراز و نشیب ها چه انتخابی می کنند.

وقتی سر مساله ای اختلافی ایجاد می شود این توجه آدم هاست که از این اختلاف به سلامت بیرون بیایند با اختلاف بماند و بیشتر شود و شکافش عمیق تر!

عکس العمل ها در خانواده و بین اهل آن، در اختلافات از توجه آن هاست که ناشی می شود.

این توجه اگر به سمت به کرسی نشاندن حرف خود باشد، به بیشتر شدن فاصله ها در خانه منجر می شود.

و اگر به سمت پشیمانی از خطای خود و از بین بردن ضعف ها و لغزش های خود باشد به کمتر شدن فاصله ها کمک بسیاری می کند.

به این ترتیب، حتی از وجود اختلافات نیز می توان به پیشبرد کمالی خود و رفع نقطه ضعف های خود و عمیق تر کردن پیوند محبت در خانه، مدد گرفت.




تاریخ : پنج شنبه 93/1/7 | 9:39 صبح | نویسنده : س.ش | نظر

مقدمه

توجه، یک عنصری است در انسان که از آن میتوان به عنوان نقطه شروع حرکات و رفتارهای وی یاد کرد.

اگر بتوان این مولفه ابتدایی را کنترل و مراقبت کرد و پرنده اش را به آسمان های شکوه و عظمت به پرواز در آورد،

این انسان یک انسانی می شود که می تواند زمینه های بندگی کردن را در خود به خوبی شکوفا کند.

بیان مساله

یکی از مشکلاتی که در خانواده ها و بین زوجین گریبان گیر زن ومرد می شود، وجود اختلاف است. این اختلاف می تواند سر هر مسأله ای ایجاد شود.

حتی سرِ مسائلی که از منظر دیگران بسیــــــار بی اهمیت است ولی ممکن است شالوده ی یک زندگی اختلاف زده را پر کند از تشنج و بی آسایشی.

جدای از بررسی اثر اختلاف در خانواده که می توان از ایجاد شکاف بین اهل خانه یاد کرد - سری بعد توضیح داده می شود انشالله- از راه های کنترل اختلاف بینی و تفاوت نگری در خانه؛ تغییر نظام توجه در اهل خانه است.

براستی اگر به اشکالات، نادرستی ها-ولو به ناحق- نامهربانی ها-ولو به ناحق- و هر آنجه در خانواده منجر به اختلاف می شود توجه نکرد مشکلات چه می شوند؟

چگونه می شود این توجه را هدایت شده در آدم نصب کرد؟

از توجه چگونه باید استفاده کرد که هدر نرود؟


 




تاریخ : سه شنبه 93/1/5 | 11:35 صبح | نویسنده : س.ش | نظر

این سه صلوات، مبارزه است!

 

در دوران پیش از پیروزى انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یکى از شهرهاى هم‌جوار، چند نفر آشنا داشتیم که ‌یکى از آن‌ها راننده بود، یکى شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معناى خاص کلمه نبودند. به حسب ‌ظاهر، به آنها عامى اطلاق مى‌شد.
با این حال جزو خواص بودند. آن‌ها مرتّب براى دیدن ما به ایرانشهر مى‌آمدند و از ‌قضایاى مذاکرات خود با روحانى شهرشان مى‌گفتند. روحانى شهرشان هم آدم خوبى بود؛ منتها جزو عوام بود.
ملاحظه مى‌کنید! راننده‌ى کمپرسى جزو خواص، ولى روحانى و پیش‌نماز محترم جزو عوام! مثلاً آن روحانى مى‌گفت: ‌‌«چرا وقتى اسم پیغمبر مى‌آید یک صلوات مى‌فرستید، ولى اسم «آقا» که مى‌آید، سه صلوات مى‌فرستید؟!» ‌نمى‌فهمید.
راننده به او جواب مى‌داد: روزى که دیگر مبارزه‌اى نداشته باشیم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب ‌پیروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، که یک صلوات هم نمى‌فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است! راننده ‌مى‌فهمید، روحانى نمى‌فهمید!

این را مثال زدم تا بدانید خواص که مى‌گوییم، معنایش صاحب لباسِ خاصى نیست. ممکن است مرد باشد، ممکن ‌است زن باشد. ممکن است تحصیل‌کرده باشد، ممکن است تحصیل‌نکرده باشد. ممکن است ثروتمند باشد، ممکن ‌است فقیر باشد. ممکن است انسانى باشد که در دستگاه‌هاى دولتى خدمت مى‌کند، ممکن است جزو مخالفین ‌دستگاههاى دولتىِ طاغوت باشد.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.بیانات در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) - 1375/3/20



تاریخ : یکشنبه 93/1/3 | 2:8 صبح | نویسنده : س.ش | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.