زمان را که از زندگی مان بر داریم می شویم هم دورانِ انبیاء و صدیقین.
محمد یونس هود صالح یوسف موسی نوح عیسی شعیب آدم اصحاب کهف ذی القرنین و ... علیهم السلام جمیعا
همه شان بر مدار حق تصمیم می گیرند، زندگی میکنند، مطیع امر خدا هستند و لاغیر.
بنده ی خدا هستند و نه هیچ غیری.
و تمام هستی شان را میگذارند تا دیگران را برمدار حق گرد هم آورند و به طریق بندگی بازگردانند.
کار فرهنگی، رسانه ای، اقتصادی، سیاسی، علمی و همه برنامه هایی لازمه ی این گرد آوردن بوده را انجام می دهند.
باید مشق هدایت کردن کرد نزد انبیا و صدیقین.
باید از آنها آموخت نحوه کارشان را.
آنها مامور به تحققِ وعده ی حقِّ «تشکیل امت واحده» هستند.
اما مگر می شود کسی قصد یاری فرستادگان حقیقت را داشته باشد و در عرصه های تخصصی بتواند باری از دوش امام زمانش بردارد اما نداند که مبانی حرکتِ توحیدی آنها چیست؟
مگر می شود زبان فطرت انسان را ندانست و عزمِ تغییر روابط اجتماعی کرد؟
مگر می شود قرآن را ندانست، روایات را علم نداشت، و نیت کرد که برای مردم فیلمی ساخته شود؛ جریانِ خیری ایجاد شود؛ روابط بین المللی درستی برقرار شود و هر کار دیگری که بشود خود و دیگران را بر مدار حق جمع کرد.
مگر می شود الفبای حرکت انبیا را ندانست و حرکتی مهدوی داشت؟
زمان را که برمیداریم همه بزرگان بر سر یک سفره نشسته اند، یک حرف را می زنند، یک جهت دارند، و آن برافراشتن پرچم عبودیت و لااله الا الله در فراز عالم است.
برچسبها: کار فرهنگیِ قرآنی