چقدر زندگی ها قاطی شده اند.
از حقیقت و کذب.
از بداخلاقی و خوش اخلاقی.
از یک رویی و دورویی.
از غمگینی های بیخود و شادی های بی ارزش.
از راستگویی و ناراست گویی.
چقدر زندگی ها قاطی شده اند.
وقتی پای صحبتی می نشینی برای مشاوره یا همدردی یا ....
نمی توانی باور کنی گوینده را.
نباید باور کنی گوینده را.
دعوایش را می گوید ، مصیبتش را می خواند اما:
همه اش را نه.
فقط جانب داری های خودش را.
باید خودت بخوانی طرف مقابل را چه بر سر آورده، که وحشی شده است!
چقدر زندگی ها قاطی شده اند.
چقدر انسان ها، فرد فردشان از یکدستی در آمده اند.
زندگیِ قاطی از انسان قاطی ناشی می شود.
انسان که از قاطی بودن و یکی نبودن در بیاید زندگی ها هم از این وضعیت نجات پیدا می کنند.
چقدر انسان ها قاطی اند.
هر چه قدر انسان از توحید و خداپرستی دورتر شود قاطی تر می شود.
هر چقدر انسان از اجرای احکام خدا دورتر شود قاطی تر می شود.
هر چقدر انسان مرجع و دلیل کارهایی که انجام می دهد بیشتر باشد قاطی تر می شود.
هر چقدر انسان از آبشخورهای متعددی بنوشد، قاطی تر می شود.
یک آشی می شود که همه جور حبوبات و سبزیجات بی خودی هم در آن پیدا می شود.
اما روزی که انسان به توحید بازگردد.
اما روزی که انسان موحد شود.
اما روزی که انسان این همه شریک را از زندگی اش دور بریزد.
آن روز یوم الله است.
روز زندگیِ آرام و پر از آرامش.
روزگار زندگی پر از دغدغه های اساسی برای ترویج این تفکر.
روزی که در تقویم های عالم ثبت است:
یوم الله انسانِ عاقل و زندگی توحیدی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوره خیلی مبارکه زمر علیه السلام