مدارا کردن شرط عقل است
اینکه آدم بتواند خودش را وسعت دهد تا خواسته های متنوع، نظرات گوناگون، رفتارهای متضاد، نگاه های متفاوت همه و همه را با خود همراه سازد خیلی هنر می خواهد.
چند سال پیش یکی از اصلاح طلب ها(آ.مهاجرانی) گفته بود:
"هر بار که آدم ها در طول زمان با دلزدگی از اتوبوس انقلاب پیاده می شوند ما آن ها را سوار بر اتوبوس خود می کنیم!"
به هر حال عوامل زیادی باعث دل سردی مردم می شود: گرانی، مسکن، دادگاه ها(منظورم قضاوت های ناعادلانه اش است)، شعارها و ....
تمام اینها بی تفاوتی را در افراد ایجاد می کند....اما این بی رگی رها نمی شود، برایش برنامه ها دارند و اتوبوسشان را با آنها شلوغ تر می کنند.
چرا؟
اگر نقص جامعه در افراد آن حرکتی برای اصلاح وضع ایجاد نکند، روحیه عدم تلاش ایجاد می شود و عدم تلاش هم نرسیدن به خواسته ها و آن نیز ناامیدی را موجب می شود.
چه کنیم؟
چرا باید این فکر ایجاد شود که انقلابی ها، حزب اللهی ها و به اصطلاح "حکومتی ها" از وضع موجود راضی اند. نه؟
اتفاقا اشکال هم همین است.
کاری باید بکنیم این است که باید یک جابجایی صورت بگیرد:
"انتقاد به حکومت" تبدیل شود به "انتقاد از طرف حکومت"
ما از همه منتقد تریم از این مدیرانی که به اشتباه مدیریت می کنند و بیت المال رو حروم.
ما از وضع نابسامان اقتصادی انتقاد داریم.
مطالبه یعنی این.
چرا همه باید انتقاد کنند و همه چیز هم در نهایت سر "آقا" خراب شه؟!
چرا ما از طرف آقا که ریزبین ترین فرد جامعه هستند مشکلات رو نبینیم و با مردم همراهی نکنیم تا گمان نکنند آنها جدا هستند و حکومت اسلامی جدا.
آدم می سوزه واقعا!!!
نگذاریم به این راحتی رفقایمان، اقواممان، مردممان از اتوبوس انقلاب پیاده شوند...
مشکل هست، ما نیز معتقدیم. یادمان نرود.