سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقدیم به همه ی مادر های خدایی از ابتدا تا انتها

«.... قدمش مبارک!

  نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش.

که دمی تو را از خود غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند.

هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جز تو.

با هیچ کس پیوندی ندارد جز تو.

به هیچ کس امید نمی بندد جز تو.

به هیچ کس آرام نمی گیرد جز تو.

فقط و فقط تو را می شناسد و تو را می خواهد. عجیت "یکّه شناس" است.

اوج نیاز و بیچارگی اش را حسّ?می کنی؟

اوج قدرت و حیات خودت را درک می کنی؟

اگر او را محروم کنی، چه کسی او را می پرورد؟

و تو...

که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای؛ می شود محرومش کنی؟

می شود کنارش نباشی و نمانی؟

آن هم زمانی که نیاز و تکیه گاه و امید او، فقط و فقط تویی!

تجربه ی خدا بودن، اله بودن، تمام امید و پناه کسی بودن، همه کسِ کسی بودن، تجربه ی سخت و شیرینی است.

می فهمد آدم که برای خدا بودن،  به چه مایه از هستی و حیات و قدرت و علم و تمام آنچه را که می طلبد، احتیاج دارد.

خدایی کن؛ مادر خوب!

خدای خوبی باشی صلوات....»




تاریخ : پنج شنبه 90/12/25 | 5:25 عصر | نویسنده : س.ش | نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک وانحر
ان شانئک هو الابتر

مهم است که انسان در جریان خیری که در حال حرکت است قرار گیرد.
دائمی بودن حرکت آن جریان به فرد کمک می کند که انسان در هر شرایطی خودش نیز در حرکت باشد.
همیشه جریان داشتن این فرایند سبب می شود که آدمی از اول تا انتهای جریان خود را در دخیل بداند و همراه تمامِ «خیر کرده» های آن.
حال می خواهد توسط هر کس و در هر جا به وقوع پیوسته باشد. این خیر است که اعطا می شود به هر کس که ظرفش مهیا باشد.
محبت داشتن به یک جریانی و خاطر آن جریان را خواستن می شود اصل در با آن جریان بودن.(=/ شانئ)
به شکرانه و به ازای در جریان خیر قرار گرفتن انسان نماز می خواند و قربانی می دهد. در نمازش با دعایش به همگان خیر رسانی می کند و همگان از خیر قربانی کردنش بهره مند می شوند.
شاید گمان کنیم که در حدّی نیستیم که  به ما اعطای کوثری شود یا حتی خود کوثر باشیم اما علم به اینکه کسی هست که ظرف اعطا را دارد و کوثری هست که جاودانه ست، این بیرق امید را برفراز می کند که: کافی ست دستانت را به دستان پر خیرشان بسپاری، آنگاه در خیر رسانی ات شکی نیست.



تاریخ : یکشنبه 90/12/21 | 3:54 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

اگر کسی را برای انتخاب منتخب نکرده ایم مهلتی را برای مشارکت در امورات کشور به مدت 4 سال از خود سلب کرده ایم.

اگر قرار است که چنین فرصتی را از خود سلب کنیم، یعنی برای بود و نبود خود در این مملکت اهمیت قائل نشده ایم.

اگر بود و نبود ما مهم نباشد، برای خودمان و جامعه مان، پس مردگانی بیش نیستیم.

اگر می خواهیم زنده باشیم و حیات را در خود و کشورمان جاری نماییم، یکی از شرایط اجابتش انداختن رأی در صندوق است.

ما هستیم.




تاریخ : پنج شنبه 90/12/11 | 11:39 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

سلام 86

مبارزه یعنی همین...

عده ای موافق اند و زندگی خود را حول یک مبنا تشکیل می دهند، خسته می شوند اما باز هم اعلام حضور می کنند، مشکلات را می بی نند اما باز افق های دیگری را نیز برای دیدن انتخاب می کنند و ...

عده ای هم مخالف اند و زندگی خود را حول یک مبنایی در مقابل مبنای آن یکی گروه قرار می دهند و خسته می شوند و اعلام حضور می کنند و مشکلات را می بی نند و اعتراض می کنند و همه چیز را تحریم می کنند...

منتها گر مرد میدانی باید بایستی تا آخر.

انقدر مبانی ات را قوی کنی که هیچ بادی تکانت ندهد.

الا بادی که از سمت قرآن و اهل بیت وزیدن می گیرد و مبانی اش را ا?ز آن به یادگار می برد.




تاریخ : شنبه 90/11/22 | 11:31 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

سلام 85

مورچه را دیده اید؟

در زمان توانمندی اش برای روزگار ناتوانی اش آذوقه جمع میکند.

در زمانی که مابقی مردمِ حیات وحشش(یعنی دیگر حیوانات) به کارهای دیگر مشغولند.

در تابستان و بهار و زمانی که هوا مساعد تحرک است.

جمع می کند برای خود و دیگر هم کیشانش.

تا در زمستان سرد، به تجهیزات نمانند و در مانده نشوند.

.

شاید بگویید خیلی از مسائل آدم ها هم به مورچه ها رفته است.

شاید بگویید آینده نگری را از مورچه ها باید آموخت.

شاید بگویید تلاش و مجاهدت در راه مقصد را باید از او به یادگار برد.

شاید بگویید همکاری، دلسوزی، برای دیگران بودن را باید از او یاد گرفت.

و هزاران هزار شایدِ? دیگر!

اما یه شاید که فجر این متن را منجر شد این است:

حوصله نداشتن و حسّ?تنبلی در ما آدم ها گاه زندگی مان را به  بن بست می کشاند.

در روزهای با حوصله مان به فکر روزهای بی حوصلگی مان باشیم.

باید به فکر چاره بود.

روزهای خشک است که انسان را زمینگیر می کند نه روزهای پرطراوت!

آرام آرام درست می شویم.

حرف گوش کن میشویم.

راهبر می شویم.

راه رو می شویم.

نرم نرمک اما...




تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 10:56 صبح | نویسنده : س.ش | نظر

چه فرقی می کند که کسی دکتر باشد یا استاد دانشگاه باشد، یا لیسانس باشد، یا خیلی کار علمی کرده باشد و مقاله داده باشد و در همایش ها مقام آورده باشد و ...

وقتی که شهید می شوی!

فقط کافی ست که در رکاب باشی.

و ولیّ ت، تو را «شهید ما» خطاب کند و دردت را «تیری بر دل» و غمت را شکننده.

رسانه ای که غیر قرآنی می اندیشد،

تبلیغ شهادتش هم عطری نامناسب می دهد. بودار است.

از شهید هم دنیایی تعریف می کند.

معاون سایت نطنز بودن و لیسانس شیمی بودن و تمام کارهای پشتیبانی یک ارگان را انجام دادن کم کاری نیست در کاروان امام حسینعلیه السلام.

کم اهمیت دارد علم و عمل در راستای هم؟!

کم اهمیت دارد که ولیّ ت به تو که شهید شدی، بگوید: هم عالمی هم عارف. هم علم داشته ای و هم معنویت.

مهم این است که در نهایت تو را بر سفره ی ولیّ ت بنامند و بخوانند و همجواری او نصیبت شود به پاس سعیی که داشته ای.

به پاس انتخاب های صحیحی که تشخیصت عاقلانه آن ها را مخیر کرده است.

به پاس طفل 4 ساله ای که بدون پدر رهایش کرده ای و همسری که بی تکیه گاه اسیرش نمودی.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پنهان کاری های رسانه ای از اقتصاد گرفته تا سیاست تا شهادت....

ما درست می شویم.

من می دانم!

اما نرم نرمَک...

تلاشی کِرم خاکانه!




تاریخ : سه شنبه 90/11/4 | 4:0 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

*بچه ها ناسلامتی شما باید انرژی بدید به خانواده هاتون

 *هیچ اتفاقی نمی افته
الکی هم جوّ ندید به اتفاقا
هیچ کدوممون هم از گشنگی نمی میریم
جنگ هم نمی شه
خیالتون راحت
بچه ها
شجاااااااااااااااااع باشید

*جدی میگم

 *ثمین جان
برای چی نااراحتی؟

*دغدغه ی چی داری سارا جونی؟
کدوم تمام عمر؟

 *واقعا می گی؟ تلماه جانم!

 *بچه ها
وقتی که هیچ اتفاقی نیفتاد
و دیدید
که الکی نگران بودید
به این روزامون می خندیم

 *تحریم کردند اما در تحریم هم ناموفق بودن
مگه نمی بینید که ژاپن و کشورهای دیگه اعلام موضع کردن.
خود اروپا و امریکا هم که وضعشون خرابه

 *جنگ هم که بییییییییییییی خیااااااااااااال
اینا جنمِ?این غلطا رو ندارن
چند روزه گفتیم میخایم تنگه ی هرمز رو ببندیم دارن خودشون رو خیس می کنند

 *از نظر روانی تنها نظریه که دارن موفق میشن واسه کارهاشون...
  .
نترسیییییییییییید
نترسیییییییییییییید
نگران نباشید

گفتند: بیداری  فلانی که این حرف  ها رو میزنی؟؟؟

*من بیدارم....
دارم درس می خونم
شوهر داری می کنم
به آینده پسرم 100%?امیدوارم
به هیچ ارگانی هم وابسته نیستم
شوهرم هم کارمنده
اما مومنه
و ایمان روزی انسان و چندین برابر می کنه

 *ایمان تووی قلب آدمه
نه پولی که سر سجاده واسش نمی باره
راستی اسم پسرم رو گذاشتیم محمد سجاد
گفتی سجاده، یادم به اون افتاد

یک  دفعه یکی با ناله گفت ما 1و900 حقوقو می گیریم اما گشنه می خوابیم!!!!!!ا*ثمین جان
میشه بگی برای چی انقدر که حقوق می گیرین باز هم کم میارین؟
مگه قسط چی می دیدید؟

*چه توو سر زدنی؟
کدوم فراگیر شدن مریضی و بیماری؟
 تمام عالم میدونم ایران از نظر بهداشتی و مبارزه با بیماری ها سر آمده؟

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این یک مدل بحث دیگه س ت با یک عده آدمی که نظرات جالبی داشتن!!!!

خلاصه! اینجوری شد که ما ترجیح دادیم بیایم بیرون و به کارای دیگمون برسیم.

اینها تا دیروز که حرفی از سکه و گرونیش نبود داشتن با هم پُزِ لباسای 900 تومنی و سفرهای اینجا و اونجاشون رو میدادن، اما حالا!!! به راحتی میگند ما گرسنه سر بر بالین میگذاریم!!!!!ا

بحث درستی گرونی ها نیست

اینه که ما به چه بهونه هایی می تونیم زندگی کنیم. با چه غایتی؟

که اگر تقی به توقی خورد همه چی رو زیر و رو نکنیم!ا




تاریخ : چهارشنبه 90/10/28 | 9:47 صبح | نویسنده : س.ش | نظر

عجب ماجرایی دارد این دنیا!

آدم به خودش که می آید، یکهو سرش را به تنش ارزشمند می بیند و شروع می کند به گنده گوی و نظردهی و ...

بیجاره می کند اینکار آدم را!

بدتر از همه اینکه سردار هم باشی و دیگران جور دیگری رویت حساب کنند!

هر کس باید خودش را خوب حفظ کند در این «نرم نرمک بازار مقابله».

چه!

اگر یک سردار اشتباه کرد1، دیگران فی الفور سر و ته وی را به هم آورند2.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ماجرای چندروز پیش سردار اعلایی نشان از بی خاصیت درجه دارد و بس.

2. خدا سردار حاج علی فضلی و دار و دوستانش را برای خودش و ولیّش حفظ کند.




تاریخ : دوشنبه 90/10/26 | 10:21 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

به نظر من
این بار حتما رای میاره

چون اسلام چیزی نیست که به رفراندوم گذاشته بشه

هر فطرت سالمی بهش رای میده

رای به غیر از اسلام رای به هر آنچه است غیر از خوبی و هدایت
.
دوستان این رو خوب میدانند و وقتی با درونشون گفتگو کنند حتما بدین اذعان دارند
.
پس این یک نکته مهم. و نکته اول بحث ما
.

دوم اینکه به نظر من
اونهایی که میگن نمی خوان یک کشوری حالا مثلا ایران، دینی باشه یا اسلامی باشه

چیزی در مورد اسلام ودین نمی دونن. و الا تک تکشون تمام زندگی شون رو برای دینی شدن زندگی فردی و اجتماعی شون فدا می کردن
.
این هم نکته مهمیه که باید بهش توجه کرد
.
به قول علامه طباطبایی داشتن علم کامل در باب یک امر هست که انسان رو به کمال می رسونه. و علم ناقص خودش از جهل بدتره
.

*******************
نکته سوم اینه که
:
یک بچه شیعه باید تحلیلی داشته باشه ورای تحلیل همه آدم ها
.
به نظر من
:
در ایران که سهله،

الان اگر در کل کشورهای عالم رفراندوم بگذارند که اسلام حکومت کنه یا نه،

حتما اسلام رای میاره
.
.
این نشان از تکامل عقل انسانه دوستان گلم
.

نکته چهارم اینکه:
ببخشید که این رو میگما،

اما انسان پرتوقع و کسی که همه ش از دیگران انتظار داره و صرفا راحتی و رفاه و مهیا بودن همه چیز رو برای خودش میخاد، و اهل تلاش نباشه و برای خودش غایت تعریف نکرده باشه و هزارتا اگر دیگه
...
تحت لوای هر حکومتی که باشه بی چاره ست و ذلیل
.

:)
و اما نکته پنجم
:
این چیزایی که می گید درسته ها .... ولی خیلی اما داره
...
امایش هم اینه که
:
این خوبی ها بدون ساختار قابلیت اجرایی شدن نداره
.
و ساختارش حکومته
.
نکته ی بعدی ای که میخام بگم خیلی جالبه

نکته ی بعدی ششم:
اینکه
:
وقتی که صحبت از اسلام میشه

یعنی دین کامل

و وقتی صحبت از این میشه که همه به اسلام رای می دن

یعنی هر کسی با هر دینی که داشته به حقانیت اون ایمان آورده و بهش رای میده

حتی اگر خودش مسلم نباشه
/

و اما نکته هفتم:
به نظر من؛

آدم در حکومت اسلامی باشه بهتر از اینه که در حکومت طاغوت باشه
.
حکومت اسلام یعنی حکومتی که تلاشش در اجرای احکام اسلامه حتی اگر هم نشه مثل انقلاب اسلامی ما
.
و حکومت طاغوت حکومتی که تلاشش در اجرای خلاف احکام اسلامه مثل حکام امریکایی و
... .
از این زاویه اصلا زمان شاه در حدی نی ست که بخواهیم آن را با زمانی که ولایت فقیه در راسش است مقایسه کنیم
.
یعنی قیاسش نا مناسب و نامتوازن است
.
رهبری که هیچ چیزش به یک شاه نرفته
.
نه زندگی خانواده گی اش
.
نه فرزندانش
.
نه حکومت داری اش
.
کسی که همه چیزش وقف نظر اسلام است حتی اگر خودش خراب شود و فحش باران شود
.
کسی که دغدغه اش فراگیر شدن اسلام و بیداری همه ملت هاست
.
کسی که عالم است. به قرآن و احکام
.
کسی که
...
این انسان تمام سعی ش اجرای احکام است
.
تمام همّش اجرای دین است
.
.
به نظرم،

انسان در حکومت اسلامی نان خشک بخورد بهتر است از اینکه در حکومت مجهول شیطان و طاغوت در رفاه کامل باشد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جاتون خالی، در یک مباحثه ی اینترنتی با موضوع اینکه اگر الان رفراندوم بشه جمهوری اسلامی در ایران رای میاره یا نه، شرکت کردم، و نظراتم رو در نهایت در یک پست واسشون گذاشتم و قبل از اینکه نقشه قتلم رو بکشن، فرار کردم. این هم نطق های ما

از لحن ها و موضوعات خودتون باید حدس بزنید که چه اتفاقاتی افتاده ما بین این گفتمان ما

حدس زدن از ابزاز مجاهدینِ نرم یا به عبارتی مجاهدینِ کِرمی است.




تاریخ : چهارشنبه 90/10/21 | 2:44 عصر | نویسنده : س.ش | نظر

هر چه می خواهم تمِ وبلاگ رو عوض کنم دستم نمی رود...

هیچ عکسی را جایگزین عظمت این دربرگیریِ هستی نمی بینم!

.

.

.

دانستن اینکه همه اتفاقات با تقدیر و پله پله می افتد بسیار مهم است.

اینجوری که قوانین را ببینی، جهاد نرم، خودش می شود یک قانون اصلی در هستی.

و رعایت عقبه ی امور و همچنین گام به گام دیدن رسیدن به نتایج می شود یکی اصل.

در بد شدن و خوب شدن این می شود یک حُکم.

چه بسا اگر آنی خوب شود آن هم به اعتبار نیت و اراده ی انجام عمل و اینکه خدا اصل را بر خیر و خوبی و هدایت شدن گذاشته است،

آنی انسان بد نمی شود.

کلا همه چیز نرمِ نرم است.

به نرمیِ بدنِ یک کرم.

افتاد؟




تاریخ : شنبه 90/10/17 | 2:15 عصر | نویسنده : س.ش | نظر
.: Weblog Themes By VatanSkin :.