سلام چند نقطه اي که پر است از سوال.بله اين آقايي بود که بهش راي داديم(البته شما که نمي دانيد ما به کي راي داديم و نيز نمي دانيد که شايد به آن يکي آقا در آن يکي انتخابات هم راي داده بوده باشيم) خب اين چه ارتباطي دارد؟؟؟ به قول سوره ي مبارکه ي کهف، که بحث دانشجويي اش هم در tv دو سال پيش پخش شد: معيار حال افراد است...اين جمله اي ست که اگر بشود پشتوانه ي تحليل اجتماع بسياري از گره هاشان باز مي شود و خودت نوعي پناه گاه است.خب اين يعني ما درک کاملي داريم. :)اتفاقا ما هم نه سبزيم نه منحرف. اما حزبي به اسم دلسوز هم نمي شناسيم که عضوش باشيم.ما گمانمان اين است که ولايت يک مقام است. هر کس در اين مقام قرار گيرد حُکم به امر دارد. و اين حُکم او را به حکمت متصل مي کند.(هر کس که مي خواهد باشد، دقت کنيد که امام ميفرمايند ولايت فقيه ادامه ي ولايت رسول الله است.) جانشين، حُکمِ ولي را دارد و خودش مي شود ولي. اگر بازديد داشته باشيم به اعتقاداتمان در هيچ جاي قرآن و روايات عصمت عامل در دست گيري زمام حکومتي نيست. اما حُکم است. و علم است و ...پيشنهاد مي کنم کتب «فرايند حکمت شناسي»، «از حکمت تا علم» را از مدرسه قرآن واقع در خ 16 آذر25 خريداري و مطالعه کنيد.کلا در تغيير نوع نگاه و آرامش خيالمان بايد کوشش کنيم.در ضمن پست گذاشتن هم در اين وبلاگ آزاد است.راستي يک وقت گمانتان به اين سمت نرود که ما نظر شما را تاييد کرديم که آقاي مان خطا کرده است. نه خير! اين ها گفتم که اتفاقي در عميق نگريِ اجتماع پيش آيد.همين//// من و بچه هام فداي آقام////