• وبلاگ : نردبان
  • يادداشت : پدر و پسر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام گرامي

    در وب نوشته اي که فقط براي يوسف زهراست رهنمون شديم به نردبان هم خوانديم و هم بهره اي...
    گفته ايد:
    "اگر «وليّ»، اذن دهد، ديگر اجازه ي «پدر» مطرح نيست."
    حرفي است هم معقول هم به حق
    او سالها پيش گفته بود:
    "رابطه ام با رهبر معظم انقلاب، رابطه اي است از جنش «پدر-پسري».
    "
    شما که مي دانستي و مي داني چرا همان ساعت حرف حق را نگفتي
    چرا همان وقت کسي به فکر فرداي اين حرف نبود
    چرا اکنون
    چرا....
    ما دير مي فهميم دير يا مي گيريم دير از تجربه عبرت مي گيريم
    دير بني صدر را شناختيم و وقتي شناختيم کار از کار گشته بود
    دير مجاهدين را شناختيم و وقتي شناختيم باز...
    دير نهضت آزاي را شناختيم و باز...
    آن وقت ها امام بود و دنياي معرفت و البته آن همه هم دلداده و آنقدر دير
    اما اين روزها که بصيرت خواص و عوام را غبار مکر و نفاق و جهل و منفعت طلبي و خوخواهي گرفته و ولي هم تنها... که بايد بفهميم...
    دو سال ديگر برايپي بردن به اشتباه امروز دير است برادر... دير است...
    يادش بخير پير جماران مي گفت" ما موظف به تکليفيم نه مکلف به نتيجه" اما اين روزها نتيجه که بماند کسي خودش را مکلف به تکليف هم نمي داند و مي کنند هر آنچه آب در آسياب دشمن قسم خورده مي ريزد....
    تنها شده... تنها شده ايم... يتيم شده ايم و بي کس... انگار يادش رفته که مولاي ماست...
    اينگونه گفتم تا شايد دلش که اين روزها بيت الاحزان مادر است را کمي سوزانده باشم...
    "اللهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها"
    پاسخ

    نمي دانم...
    دوري از معنويات، شکوفا نشدن عقول، و تصميمات در لحظه ي نادرست باعث اين ديرکردها مي شود...
    انتهايش هم مي شود اويي که امام حسين عليه السلام را در روز عاشورا در کربلا همراهي نکرد..
    و چه چيز از اين خسران آميز تر.
    ديرپاييِ برپايي حکومت حق!
    سخيف ترين مسئله اي که از ثقيفه نه، که از سالها قبل آغاز شد.
    در لحظه است که بايد خواسته هاي خود را براي «وليّ حقّ» قرباني کرد